سهراب سپهري 1385: هر كجا هستم، باشم به درك! من كه بايد بروم! پنجره، فكر، هوا، عشق، زمين، مال خودت! من نمي دانم نان خشكي چه كم از مجري سيما دارد! تيپ را بايد زد! جور ديگر اما… كار را بايد جست. كار بايد خود پول. كار بايد كم و راحت باشد! فك و فاميل كه هيچ… با همه مردم شهر پي كار بايد رفت! بهترين چيز اتاقي است كه از دسته چك و پول پر است! پول را زير پل و مركز شهر بايد جست! سيد خندان يه نفر! سوئيچم كو!
گؤنده ر بؤلوم لر:
كج دار و مريض يا كج دار و مريز؟
اصطلاح كج دار و مريز يا به صورتي كه بيشتر مردم فهم مي كنند و مي نويسند «كج دار و مريض» از جمله اصطلاحاتي است كه توسط مردم به اشتباه به كار مي رود. مردم آن رابا مريضي مرتبط مي دانند و البته درك درستي از آن ندارند. اين اصطلاح در اصل كج دار و مريز است. به معناي اينكه ظرف را كج نگه دار و در عين حال مواظب باش كه نريزد. بنابراين مي بينيد كه نسبتي با مريضي ندارد. شاعر در اين خصوص مي گويد:
اصطلاح كج دار و مريز يا به صورتي كه بيشتر مردم فهم مي كنند و مي نويسند «كج دار و مريض» از جمله اصطلاحاتي است كه توسط مردم به اشتباه به كار مي رود. مردم آن رابا مريضي مرتبط مي دانند و البته درك درستي از آن ندارند. اين اصطلاح در اصل كج دار و مريز است. به معناي اينكه ظرف را كج نگه دار و در عين حال مواظب باش كه نريزد. بنابراين مي بينيد كه نسبتي با مريضي ندارد. شاعر در اين خصوص مي گويد:
رفتــم بـه سـر تـربت شمس تبـريـــز ديــدم دوهــــزار زنگيــــان خونــريـــز
هر يك به زبان حال با من مي گفت جامي كه به دست توست كج دار و مريز
حال كه اين را دانستيم بياييد از اين اصطلاح زيبا و ادبي درست استفاده كنيم!
گؤنده ر بؤلوم لر: